سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسام الدین شفیعیان


یادم می آید یادتان هست شهید

آن شب یادمان

گم شده بودم در شهر

یادتان هست

راه برگشت را بلد نبودم یادتان هست

و چه زیبا نشانم دادید 

راه را

حرم مقابل من بود

یادتان هست

ماشین ها نبودند

شما بودید

یادتان هست

به عکس شما

نگاه میکردم

یادتان هست

//منتظر//حسام الدین شفیعیان//



حسام الدین شفیعیان ::: جمعه 92/7/26::: ساعت 5:6 عصر


ای که دریا بودید

و به دریا پیوستید

یادتان همیشه ساحل آرمش هاست

//منتظر//



حسام الدین شفیعیان ::: جمعه 92/7/26::: ساعت 4:52 عصر




حسام الدین شفیعیان ::: جمعه 92/7/26::: ساعت 4:47 عصر


شهید زین‏الدین در 18 مهر سال 1338 ش، در خانواده‏ای مذهبی در شهر تهران، در خیابان ری دیده به جهان گشود.

انصراف از دانشگاه پاریس

اواخر عمر رژیم پهلوی، اعتصابات عمومی بیش‏تر شهرهای این مرز و بوم را فرا گرفته بود. این حرکات عمومی مردمی، باعث تعطیلی مغازه‏ها و ادارات و کارخانه‏ها شده بود. شهید زین‏الدین هم جهت پیوستن به صف انقلاب مغازه پدر را تعطیل کرد، ولی کسب دانش برای او تعطیل نشد و یادگیری زبان‏خارجی در اولویت کاری او قرار گرفت؛ زیرا قصد عزیمت به یکی از کشورهای خارجی برای ادامه تحصیل داشت. او با چهار دانشگاه از دانشگاه‏های فرانسه مکاتبه کرد و بعد از مدتی، نامه قبولی از یکی از آنها دریافت کرد. بعد برای انتخاب یکی از دانشگاه‏ها، به یکی از دوستانش که به تازگی از فرانسه برگشته بود مراجعه کرد، او در جواب گفته بود: در فرانسه خدمت حضرت امام رسیدم، ایشان فرمود: «به ایران برگردید؛ زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است». و این سخن، باعث انصراف شهید زین‏الدین از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل می‏شود.

مسئولیت‏های زین‏الدین

استعدادها و خلاقیت‏های ذاتی انسان، در پیکار با رویدادها و حوادث آشکار می‏شود. با آغاز جنگ و رشادت‏های فراوانی که شهیدزین‏الدین از خود به ثبت رساند، فرماندهان را برآن داشت تا مسئولیت‏های حساس و کلیدی را به او واگذار کنند. بدین ترتیب، زین‏الدین، به عنوان مسئول شناسایی یگان‏ها انتخاب شد و پس از آنْ به عنوان مسئول اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سپس مسئول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد انتخاب شد. او در عملیات بیت‏المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را پذیرفت و در عملیات رمضان، به سرپرستی تیپ 17 علی‏ابن ابی‏طالب قم و سرانجام به فرماندهی لشگر 17 علی‏ابن‏ابی‏طالب قم منصوب شد و در همین سِمَتْ به مقام والای شهادت رسید

ازدواج

یکی از دوستان شهید مهدی زین‏الدین می‏گوید: یک روز به ایشان گفتم، آقا مهدی الان وقت ازدواج شماست، چرا دست به کار نمی‏شوی؟ جواب دادند: راستش تا به حال فکر این‏جا را نکرده بودم. ما که با جنگ ازدواج کرده‏ایم.

بعدها یک روز آقا مهدی آمد و گفت: فلانی من حاضرم ازدواج کنم، ولی همسر من، دختری باید باشد که بتواند با ما زندگی کند؛ چون ما مرد جنگیم و کم‏تر دختری حاضر می‏شود سختی‏های ما را تحمل کند. او پس از مدتی، همراه صبور و پرتحمل خود را یافت که حاصل این ازدواج، یک دختر بود که اسمش را لیلا گذاشتند.

شهیدزین‏الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به سوی سردشتِ آذربایجان غربی درحرکت بود، با گروه‏های ضد انقلاب درگیر شد و به فیض شهادت نائل گردید. مزار ایشان در گلزار شهدای علی‏بن‏جعفر قم، زیارت‏گاه عاشقان شهادت است. روحش شاد و یادش جاودان باد.


نفر سمت چپ - سرکار خانم زین‌الدین فرزند سردار شهید مهدی زین‌الدین



حسام الدین شفیعیان ::: جمعه 92/7/26::: ساعت 4:37 عصر


ای راوی خوش صدا

ای که موج صدایت کوبنده ی کوبنده ترین زر و زور و تزویر هاست

ای ساده زیست ای رهروی عاشق

زیبایی کلماتت و موج واژگانت دریای آرامشست

چه زیبا گفتی

که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما

حقیقیت آن است

که شما ما را چه زیبا با شهدا مانوس کرده اید

چه زیبا گفتی

که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند

آوینی و منتظر

 



حسام الدین شفیعیان ::: جمعه 92/7/26::: ساعت 4:24 عصر

   1   2   3   4   5   >>   >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 3
کل بازدید :64715
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
حسام الدین شفیعیان
با کاروانی خسته از راه/ با نگاهی بشکسته از دل/ با دلی عاشق سلام میگفت روبروی گنبد دست بر سینه یا علی بن موسی الرضا میگفت //حسام الدین شفیعیان//منتظر//
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<