سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسام الدین شفیعیان


یس. (1)

سوگند به قرآن حکیم. (2)

که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستى، (3)

بر راهى راست (قرار دارى)؛ (4)

این قرآنى است که از سوى خداوند عزیز و رحیم نازل شده است (5)

تا قومى را بیم دهى که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! (6)

فرمان (الهى) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمى‏آورند! (7)

ما در گردنهاى آنان غلهایى قرار دادیم که تا چانه‏ها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! (8)

و در پیش روى آنان سدى قرار دادیم، و در پشت سرشان سدى؛ و چشمانشان را پوشانده‏ایم، لذا نمى‏بینند! (9)

براى آنان یکسان است: چه انذارشان کنى یا نکنى، ایمان نمى‏آورند! (10)

تو فقط کسى را انذار مى‏کنى که از این یادآورى (الهى) پیروى کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (11)

به یقین ما مردگان را زنده مى‏کنیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند و تمام آثار آنها را مى نویسیم؛ و همه چیز را در کتاب آشکار کننده‏اى برشمرده‏ایم! (12)

و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند؛ (13)

هنگامى که دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس براى تقویت آن دو، شخص سومى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!» (14)

اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده، شما فقط دروغ مى‏گویید!» (15)

(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستیم، (16)

و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ آشکار نیست!» (17)

آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته‏ایم (و وجود شما را شوم مى‏دانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکى از ما به شما خواهد رسید! (18)

(رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهى اسرافکارید!» (19)

و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید! (20)

از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمى‏خواهند و خود هدایت یافته‏اند! (21)

من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده مى‏شوید؟! (22)

آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‏اى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)

اگر چنین کنم، من در گمراهى آشکارى خواهم بود! (24)

(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (25)

(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من مى‏دانستند... (26)

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامى‏داشتگان قرار داده است!» (27)

و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکرى از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (28)

(بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند! (29)

افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا مى‏کردند! (30)

آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوى ایشان بازنمى‏گردند (و زنده نمى‏شوند)! (31)

و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار مى‏شوند! (32)

زمین مرده براى آنها آیتى است، ما آن را زنده کردیم و دانه‏هاى (غذایى) از آن خارج ساختیم که از آن مى‏خورند؛ (33)

و در آن باغهایى از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمه‏هایى از آن جارى ساختیم، (34)

تا از میوه آن بخورند در حالى که دست آنان هیچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمى‏آورند؟! (35)

منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مى‏رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمى‏دانند! (36)

شب (نیز) براى آنها نشانه‏اى است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمى‏گیریم، ناگهان تاریکى آنان را فرا مى‏گیرد! (37)

و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست. (38)

و براى ماه منزلگاه‏هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت س‏خ‏للّهشاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏آید. (39)

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى‏گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند. (40)

نشانه‏اى (دیگر از عظمت پروردگار) براى آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایى پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (41)

و براى آنها مرکبهاى دیگرى همانند آن آفریدیم. (42)

و اگر بخواهیم آنها را غرق مى‏کنیم بطورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند! (43)

مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینى از این زندگى بهره گیرند! (44)

و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست ( از عذابهاى الهى) بترسید تا مشمول رحمت الهى شوید!» (اعتنا نمى‏کنند). (45)

و هیچ آیه‏اى از آیات پروردگارشان براى آنها نمى‏آید مگر اینکه از آن روى‏گردان مى شوند. (46)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان مى‏گویند: «آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشکارید»! (47)

آنها مى‏گویند: «اگر راست مى‏گویید، این وعده (قیامت) کى خواهد بود؟! (48)

(اما)جز این انتظار نمى‏کشند که یک صیحه عظیم (آسمانى) آنها را فراگیرد، در حالى که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49)

(چنان غافلگیر مى‏شوند که حتى) نمى‏توانند وصیتى کنند یا به سوى خانواده خود بازگردند! (50)

(بار دیگر) در «صور» دمیده مى‏شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مى‏روند! (51)

مى‏گویند: «اى واى بر ما! چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آرى) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52)

صیحه واحدى بیش نیست، (فریادى عظیم برمى‏خیزد) ناگهان همگى نزد ما احضار مى‏شوند! (53)

(و به آنها گفته مى‏شود:) امروز به هیچ کس ذره‏اى ستم نمى‏شود، و جز آنچه را عمل مى‏کردید جزا داده نمى‏شوید! (54)

بهشتیان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. (55)

آنها و همسرانشان در سایه‏هاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تکیه زده‏اند. (56)

براى آنها در بهشت میوه بسیار لذت‏بخشى است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود! (57)

بر آنها سلام (و درود الهى) است؛ این سخنى است از سوى پروردگارى مهربان! (58)

(و به آنها مى‏گویند:) جدا شوید امروز اى گنهکاران! (59)

آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟! (60)

و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)

او گروه زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (62)

این همان دوزخى است که به شما وعده داده مى‏شد! (63)

امروز وارد آن شوید و به خاطر کفرى که داشتید به آتش آن بسوزید! (64)

امروز بر دهانشان مهر مى‏نهیم، و دستهایشان با ما سخن مى‏گویند و پاهایشان کارهایى را که انجام مى‏دادند شهادت مى‏دهند! (65)

و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم؛ سپس براى عبور از راه، مى‏خواهند بر یکدیگر پیشى بگیرند، اما چگونه مى‏توانند ببینند؟! (66)

و اگر بخواهیم آنها را در جاى خود مسخ مى‏کنیم (و به مجسمه‏هایى بى‏روح مبدل مى‏سازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند! (67)

هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‏اش مى‏کنیم (و به ناتوانى کودکى باز مى‏گردانیم) ؛ آیا اندیشه نمى‏کنند؟! (68)

ما هرگز شعر به او ( پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد)؛ این (کتاب آسمانى) فقط ذکر و قرآن مبین است! (69)

تا افرادى را که زنده‏اند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (70)

آیا ندیدند که‏از آنچه با قدرت خود به عمل آورده‏ایم چهارپایانى براى آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71)

و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه مى‏کنند؛ (72)

و براى آنان بهره‏هاى دیگرى در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائى گوارا؛ آیا با این حال شکرگزارى نمى‏کنند؟! (73)

آنان غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند به این امید که یارى شوند! (74)

ولى آنها قادر به یارى ایشان نیستند، و این (عبادت‏کنندگان در قیامت) لشکرى براى آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار مى‏شوند! (75)

پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان مى‏دارند و آنچه را آشکار مى‏کنند مى‏دانیم! (76)

آیا انسان نمى‏داند که ما او را از نطفه‏اى بى‏ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست! (77)

و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مى‏کند در حالى که پوسیده است؟!» (78)

بگو: «همان کسى آن را زنده مى‏کند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقى داناست! (79)

همان کسى که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش مى‏افروزید!» (80)

آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید، نمى‏تواند همانند آنان ( انسانهاى خاک شده) را بیافریند؟ ! آرى (مى‏تواند)، و او آفریدگار داناست! (81)

فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بى‏درنگ موجود مى‏شود! (82)

 

پس منزه است خداوندى که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوى او بازمى‏گردانند! (83)



حسام الدین شفیعیان ::: پنج شنبه 92/7/25::: ساعت 11:49 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 45
بازدید دیروز: 3
کل بازدید :64755
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
حسام الدین شفیعیان
با کاروانی خسته از راه/ با نگاهی بشکسته از دل/ با دلی عاشق سلام میگفت روبروی گنبد دست بر سینه یا علی بن موسی الرضا میگفت //حسام الدین شفیعیان//منتظر//
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<